سبک زندگیموفقیت

معرفی و خلاصه کتاب psychology of money

بهترین راه استفاده از پول چیست؟ (ترجمه و خلاصه کتاب psychology of money) 

این پوله اگر که من این پول رو نداشته باشم چه اتفاقی برای من میفته اگر که من این پول رو نداشته باشم برای اینکه بتونم توی این جامعه زنده بمونم و زندگی کنم نیاز داره که زمان خودم و تخصص خودم رو ببرم پیش یک آدم دیگه و در اای اون برای کار کردن برای بقیه یک میزانی از این پول رو من بتونم به دست بیارم هر چقدر که من تخصصم بیشتر باشه هر چقدر که بلد باشم یه کاریو یه جوری انجام بدم با یه کیفیتی انجام بدم که بقیه بلد نیستن اینطوری انجام بدن پول بیشتری به نسبت اون زمانی که می‌ذارم به دست میارم تا همین جا من یک سؤال خیلی خیلی مهم از شما دارم به نظر
شما من تا اینجا برای اینکه این پول رو به دست بیارم چه چیزی رو از خودم خرج کردم زمانم زمان ما مهم‌ترین چیزی هست که ما داریم تنها چیز واقعی هست که ما داریم و منظورم از این زمان ما زندگی ماست همه ماها یه بار زندگی می‌کنیم یک زمان محدودی برای زندگی کردن داریم و اون کاری که با اون زمانمون انجام میدیم عیار ما رو مشخص می‌کنه اون چیزیه که مهمه و بزرگ‌ترین هدیه‌ای که این پول به ما میده بزرگ‌ترین کاری که این می‌تونه برای ما انجام بده اینه که می‌تونه برای ما زمان بخره من اگر که یک دارایی داشته باشم اگر که کار کرده باشم تلاش کرده باشم یک ثروتی داشته باشم
نیاز نیست برم برای بقیه کار کنم و اگر نیاز نباشه برای بقیه کار کنم زمانم برای خودمه و اگر زمانم برای خودم باشه من من آزادی و استقلال دارم و اگر آزادی و استقلال داشته باشم می‌تونم اونجوری که خودم دلم می‌خواد زندگی کنم همه ماها توی ذهن خودمون یه سری آرزوها داریم یه سری ارزشها داریم یه سری اهدافی داریم یه سری چیزا هست که با خودمون فکر می‌کنیم من اگر که این کارا رو انجام بدم به بهترین شکل از زمانم استفاده کردم برای اینکه اون کارها رو انجام بدیم نیاز به اون آزادیه داریم اون کارم هر چیزی می‌تونه باشه به نسبت این ایندیو ها افراد متفاوته مثلاً
من می‌تونم آدمی باشم که بگم من دوست دارم این زمان خودم رو سفر کنم برم تجربه‌های جدید داشته باشم یا مثلاً می‌تونم آدمی باشم که بگم خونواده برای من مهم‌ترین چیز من می‌خوام زمانم رو با آدمایی که دوست دارم بگذرونم یا می‌تونم بگم که من یک ایده‌ای توی ذهنمه این ایده رو خیلی دوست دارم توی جامعه پیاده‌سازی کنم می‌خوام از زمانم اینطوری استفاده کنم هرچقدر که من از زمانم طوری استفاده کنم که با ارزش‌های من همسو هستن و بر اساس اون‌ها هدف‌گذاری کنم و اون‌ها رو تبدیل به واقعیت کنم اون جاییه که من از این زمانم که تنها دارایی
منه درست استفاده کردم و حس رضایت از زندگی دارم حس خوشبختی دارم حالا یه بار دیگه این معادله رو از آخر بریم به اول برای اینکه حس خوشبختی داشته باشیم باید یه کار معنادار بر اساس ارزش‌های خودمون انجام بدیم برای اینکه بتونیم اون کارو انجام بدیم باید آزادی داشته باشیم برای اینکه آزادی داشته باشیم باید زمانمون برای خودمون باشه و برای اینکه زمانمون برای خودمون باشه باید بتونیم پول داشته باشیم پس بدون تعارف تا همین جای ویدئو این نتیجه‌گیری می‌کنیم که پول خوشبختی میاره اگر می‌خوای تو یک جامعه‌ای زندگی کنی پول داشتن اسباب خوشبختی رو برای شما
فراهم می‌کنه منتها قضیه به این سادگیا که تا اینجا گفتیم نیست چرا چون اگر که پول به صورت مستقیم مساوی خوشبختی بود همه آدم‌های پولدار باید ۱۰ خوشبخت می‌بودند حس رضایت دارن حالا کلی از آدم‌های پولدار هستن که واقعاً حس رضایت از زندگیشون دارن منتها کلی آدمای پولدارم هستن که حس رضایت از زندگیشون ندارن حالا کاری که ما تو این ویدیو میخوایم انجام بدیم اینه که با توجه به این تم اصلی که تا الان توضیح دادم که بهترین کاری که این پول انجام میده اینه که به ما زمان و آزادی میده میخوایم د تا سناریوی خیلی مهم رو بررسی کنیم یک اینکه
پول توی چه سناریویی برای ما خوشبختی میاره و دو اینکه پول چطور برای ما خوشبختی نمی اگه اولین بار اینجا هستین من خشیار و اینجا منابع معتبر خارجی رو ترجمه و خلاصه می‌کنم برای ایرانیان و همه فارسی زبانان منبع اصلی من برای این ویدیو مصاحبه‌ها و کتاب آقای مورگن زل هست به نام سایکی آ مانی روانشناسی پول خب حالا اولین سؤالی که میخوایم بهش جواب بدیم اولین بخش این ویدیو اینه که پول چطور خوشبختی میاره و برای اینکه این سناریو رو بررسی کنیم باید اولین قدمو بدونیم چیه پول در صورتی برای ما در اولین قدم خوشحالی و خوشبختی میاره
که یک پس‌اندازی یک پشتوانه‌ای برا ما باشه یعنی اولین کاری که باید انجام بدیم اینه که یک پشتوانه مالی برای خودمون درست کنیم منظور منم از این پشتوانه مالی به صورت مشخص چیه اینه که ما یک پس‌اندازی داشته باشیم که خاطر ما رو جمع کنه این پس‌انداز هم می‌تونه شکلای مختلفی داشته باشه می‌تونه پولی باشه که ما یک جایی ذاشتیم می‌تونه یک طلایی باشه که ما خریدیم می‌تونه یک سرمایه‌گذاری باشه که ما کردیم یک ملکی باشه که خریدیم و شکل‌های دیگه خیلی خیلی شکل‌های مختلف بلای این قضیه وجود داره حالا اگر من این پس‌انداز رو در وهله اول داشته باشم این
پشتوانه مالی رو داشته باشم که پشتم برای همه چیز بهش گرم باشه چه اتفاقاتی میفته اولین چیزی که من در زندگی خواهم داشت حس امنیت و آرامشه زندگی ما پر از استرسه پر از اتفاقات هست که ما روشون کنترلی نداریم پر از غیر قابل پیش‌بینی‌ها است و این پشتبانی مالی ما رو از اون نظر بیمه می‌کنه یعنی اگر من یک روزی یک اتفاقی برام بیفته اگر یک روزی یک جنگی اتفاق بیفته اگر یک روزی یک بیماری اتفاق بیفته به واسطه این پشتبانی مالی که من دارم می‌تونم اینو کنترلش کنم هدایتش کنم و فارغ از اون قضیه حتی قبل از اینکه این اتفاق‌ها بیفته من استر استرس روزانه
ندارم این اولین کاریه که پول می‌تونه برای ما انجام بده به عنوان پشتوانه مالی دومین کاری که می‌تونه انجام بده که اول هم راجع بهش صحبت کردیم همون آزادیه است که در واقع اصل کار همینه آزادی به ما میده زمان ما رو به ما میده و هر چقدر که این پشتوانه مالی من قوی‌تر باشه به همون اندازه من دستم بازتره که اون کارهایی که دوست دارم رو انجام بدم و اگه پروژه‌های بزرگی توی ذهنم دارم اونها رو انجام بدم حالا سؤال مهمی که پیش میاد اینه که ما این پشتوانه مالی رو چطور ایجاد کنیم این پشتوانه مالی به دو شکل ایجاد میشه یک اینکه ما درآمدم رو افزایش بدیم و دو
اینکه ما خرج‌های یعنی هر چقدر که فاصله این‌ها بیشتر باشه به همون اندازه تفاوت بین این‌ها بیشتر باشه به همون اندازه ما سریع‌تر به این مرحله می‌رسیم که این پشتوانه مالی رو ایجاد کنیم سؤال مهمی هم که باید از خودمون بپرسیم اینه که بین این دخل و خرج ما کدوم یکیشون ریسکی تره کدوم یکی رو ما کنترل بیشتری روش داریم جواب این سؤال این میشه که ما روی خرج‌های که انجام میدیم کنترل بیشتری داریم تا اون دخلمون تا اون درآمدم چرا چون اون درآمد ما می‌تونه از چیزهای مختلف در واقع پیش‌بینی ناپذیری تأثیر بگیره ممکنه یک جنگی پیش بیاد ممکنه
یک تعدیل نیرویی اتفاق بیفته ممکنه هر اتفاقی بیفته منتها اون پولی که من دارم و اون انتخاب‌هایی که دارم برای خرج کردنش اون چیزیه که واقعاً اون اهرم دست منه حالا ممکنه شما به عنوان کسی که این ویدیو رو داری نگاه می‌کنی یک نظری داشته باشی بگی بله این چیزایی که شما میگی خیلی مهمه خیلی جالبه منتها منی که دارم توی ایران زندگی می‌کنم شاید این چیزها برای من صدق نکنه این برای مثلاً کشورهای جهان اوله که بیشتر درسته حالا منم این قضیه رو درک می‌کنم ما به عنوان کسایی که داریم تو ایران زندگی می‌کنیم مم ممکنه که اون منابع مالی که در اختیارمون خیلی نباشه که
ما بگیم اوکی من این فضا رو دارم که یک پس‌انداز خیلی عجیبی انجام بدم منتها در جواب این دیدگاه ما د تا چیز می‌تونیم بگیم یک اینکه هیچ ایرادی وجود نداره هیچ ضرری نداره که ما سواد مالی خودمونو افزایش بدیم هیچ ضرری تو این قضیه وجود نداره و دو اینکه اتفاقاً این چیزها دقیقاً به درد مایی می‌خوره که بیشتر صدمه پذیریم آسیب پذیریم نسبت به این قضیه از اونجایی که ما منابع مالی کمتری داریم جای کمتری هم برای اشتباه کردن داریم و اگه سواد مالی خودمون رو بیشتر نکنیم اشتباهات ما ممکنه عواقبی داشته باشه که جبران‌ناپذیر باشه حالا نکته خیلی عجیب
اینه که برای ایجاد کردن این پس‌انداز و پشتوانه مالی یک عامل اصلی و بسیار مهم وجود داره که مغز ما این رو اصلاً قابلیتش رو نداره که درست پردازش کنه اون هم اثر مرکب سرمایه‌گذاری‌هایی هست که ما آروم آروم انجام میدیم در واقع سرمایه‌گذاری مؤثر زمانی اون اثر خودشو نشون میده که ما یه پولیو یه جا بذاریم اینو زیاد کنیم اینو زیاد کنیم و آروم آروم در طول زمان این پولی که ما پس‌انداز کردیم به صورت تصاعدی اگر ما جای درست و امنی کم ریسکی در واقع اینو پس‌انداز کرده باشیم به صورت تصاعدی اثر خودش رو نشون میده و این تفکر نمایی و اینکه ما بدونیم این به صورت
تصاعدی رشد می‌کنه اصلاً مغز ما طوری طراحی نشده که این قضیه رو درک کنه د تا دلیل اصلی هم داره اولیش زمانه مغز ما زمان رو درست درک نمی‌کنه مثلاً من اگه به شما بگم که ۱۰ ثانیه دیگه یه نفر قراره که یک سیلی به شما بزنه شما خیلی حواستون هست که چه اتفاقی میفته اما اگه بگم ۱۰ سال دیگه یه نفر یه سیلی یه جا بهتون می‌زنه میگه آها من همونجا یه جای خودم اکیشم کنم ایرادی نداره در واقع ذهن ما برای بلند مدت فکر کردن خیلی طراحی نشده و ذات سرمایه‌گذاری موثر اینه که توی بلند مدت به صورت تصاعدی اثر خودش رو می‌ذاره از یه طرف دیگه هم محاسبه این رشد تصاعدی برای
ذهن ما سخته من اگه به شما بگم ۸ به اضافه ۸ به اضافه ۸ به اضافه ۸ چی میشه شما احتمالاً خیلی راحت بتونین جواب منو بدین اما اگر من به شما بگم ۸ ضربدر ۸ ضربدر ۸ ضربدر ۸ چی میشه این به صورت تصعدی میره بالا پردازش این قضیه برای شما خیلی سخته پس ایرادی که مغز ما داره اینه که اون ویژگی اصلی که برای پس‌انداز کردن مؤثر هست رو خوب درک نمی‌کنه و اون هم اثر مرکب سرمایه‌گذاری‌هایی هست که ما انجام میدیم اکثر سرمایه‌گذارها بزرگ مثلاً واران بافت که شاید یکی از موفق‌ترین ها بوده همیشه اگه به این سرمایه‌گذاری‌های اینا و اثر سرمایه‌گذاری‌های اینا نگاه کنیم می‌بینین
که به صورت تصاعدی رشد کرده مثلاً ایشون از ۸۴ میلیارد سرمایه‌ای که داشته ۸۱ میلیارد بعد از ۶۵ سالگیش تازه جوابشو دیده و این از ۱۰ سالگی از سن خیلی پایین شروع کرده بوده به سرمایه‌گذار داری و از یه جایی به صورت تصاعدی اینو دیده همه چیزایی که تا الان گفتم این بود که اولین مرحله برای اینکه پول برای شما خوشبختی بیاره اینه که یک پشتوانه‌ای از پول ایجاد کنین برای خودتون این اولین مرحله است حالا که یک پشتوانه مالی داریم باید بریم سراغ مرحله دوم نکته خیلی جالب اینه که صرفاً داشتن پشتوانه مالی به ما حس خوشبختی نمیده آدم‌های خیلی زیادی هستن که
این پشتوانه مالی رو دارن ولی حس خوشبختی ندارن مثالش چی میشه مثالش بعضی از فرزندان خانواده‌های خیلی متمول میشه که اینا پول خیلی زیادی دارن و اصلاً اون پشتوانه ه رو دارن منتها این بچه‌ها اصلاً ارزش‌های درست و مشخصی ندارن کاری توی ذهنشون نیست که انجام بدن معنایی نیست که از این آزادی خودشون بتونن به وجود بیارن آقای زلم نکته‌ای که بهش اشاره داره اینه که میگه شما اگر خودتون اون پشتوانه مالی رو خودتون بسازید امکان اینکه بعداً از اون آزادی خودتون بتونین بهتر استفاده کنین خیلی بیشتر میشه یعنی اگه خودتون اون پشتوانه مالی رو بسازید امکان اینکه اون
پشتوانه مالی به آزادی و در در نهایت به خوشبختی منجر بشه افزایش پیدا می‌کنه یه مثال دیگه‌ای آدمایی که پشتوانه مالی دارن ولی اون حس خوشبختی رو بهش نمیرسن آدمایی که لاتاری برنده میشن تقریباً اکثر مطالعاتی که رو آدمایی که لاتاری برنده میشن انجام شده به این قضیه اشاره داره که لاتاری باعث نمیشه شما آدم خوشبخت‌تر بشه خیلی از آدما هستن که لاتری می‌برن ولی برای یه مدت کوتاهی خوشحال هستن ولی این خوشحالی از بین میره یا اون پولشونو هدر میدن یا اصلاً هدف مشخصی ندارن نمی‌دونن که با این آزادیه چطور باید برخورد کنن پس لازمه اینکه پول خوشبختی بیاره اینه که
شما از اون آز آزادی خودتون استفاده کنین و بر اساس ارزش‌های خودتون یه کاری بکنین مثالش م آدم‌های مختلفی هستن که توی دنیا دارن کارهای بزرگی انجام میدن ما اسمهای اینا رو یه سره داریم می‌شنویم مثلاً آقای ایلان ماسک خب سرمایه خیلی زیادی داره و قطعاً اصلاً نیازی نداره که کار کنه ۱۰ نسل ۱۰۰ نسل بعدشم اصلاً نیازی ندارن که کار کنن اما این آقا این پشتوانه مالی رو در وحله اول ایجاد کرده که به واسطه اون بتونه کارهایی که خودش دوست داره رو انجام بده و از انجام دادن اون کارهایی که دوست داره و براش معنا دارن اون حس رضایت و
خوشبختی رو داشته باشه این دو مرحله‌ای که تا حالا گفتم سناریویی هست که باعث میشه پول برای شما خوشبختی بیاره یه پشتوانه مالی جمع کنین اون پشتوانه مالی به شما آزادی و امنیت بده و از اون آزادی و امنیت استفاده کنین برای اینکه اون کارهایی که خودتون دوست دارید رو انجام بدید و یک ارزشی خلق کنید امیدوارم که تا اینجای ویدیئو براتون مفید بوده باشه من این فاصله کوتاه رو دارم میدم که بهتون بگم کار من در اصل آموزش زبان انگلیسیه و ما اینجا در واقع یک آموزشگاه زبان انگلیسی هستیم به نام اگزی وست انستیتیوت اگر قصد یادگیری زبان انگلیسی رو دارین کافیه به
پیج کاری ما در اینستاگرام اگزیت وست انستیتیوت پیام بدین و ما اونجا هر کمکی از دستمون بر بیاد براتون انجام میدیم بریم که ادامه این ویدیو رو تماشا کنیم با گفتن این قضیه بریم سراغ مشکلی که اکثر آدم‌ها با پول دارن خیلی از آدمهایی که پول دارن ولی حس خوشبختی هم ندارن در واقع مشکل این آدمها اینه که تو اون معادله‌ای که ما اول گفتیم وسط معادله رو در نظر نمی‌گیرم و پول رو به صورت مشخص و مستقیم برابر با خوشبختی می‌دونن فرض کنین که در نظر بگیریم که پول به صورت مشخص مساوی با خوشبختیه چه اتفاقاتی تو رفتار ما میفته چه اتفاقاتی تو طرز فکر ما میفته چه جوری
زندگی می‌کنیم اولین اتفاقی که برای ما میفته اینه که من به اطراف خودم نگاه می‌کنم می‌بینم چه کسی چه چیز‌هایی داره و اگر چیزهای گرون‌تر داشت به نظرم آدم خوشبخت یعنی مثلاً من نگاه می‌کنم می‌بینم یه آدمی آیفون داره یا یک ماشین خیلی گرون قیمت داره یا لباس‌های برند مثلاً آنچنانی خیلی گرون داره و با خودم میگم آها این آدم این احتمالاً آدم خیلی خوشبختیه این می‌دونه داره با زندگیش چیکار می‌کنه و این نکته رو در نظر نمی‌گیرم که شاید اون آدم تنها چیزی که داره همون ماشینه همه پولشو داده یه ماشین خریده همه پولشو داده یه دونه مثلاً لباس گرون برای خودش خریده
اصلاً شاید این آدم پشتوانه مالی نداشته باشه این آدم اصلاً شاید کار معناداری با زندگیش نمی‌کنه و این باعث میشه که من یک تغییری توی رفتار خودم ایجاد بشه من چیکار می‌کنم من شروع می‌کنم به خرید کردن برای اینکه ثابت کنم آدم خوشبختی هستم هم به خودم هم به بقیه مثلاً اگر ۲۲۰ میلیون در طول ماه درآمد دارم از این ۲۰ میلیونو مثلاً ۱۰ میلیون شو میرم یه کفش خیلی گرون می‌خرم که هم بقیه ببینن که من آدم خوشبخت و پولداری هستم هم خودم ببینم ۵ تومنش میرم یه چیز دیگه می‌خرم یه میزانش میرم یه چیز دیگه می‌خرم اتفاقی که اینجا میفته
چیه خریدن کالاهای مختلف بدون اینکه پشتوانه مالی داشته باشین موثرترین راهه برای اینکه شما پول خودتونو از دست بدین و این فرصت رو نداشته باشین که اون پشتوانه مالی رو در وحله اول ایجاد کنین همون طوری که گفتیم دخل و خرج اینجا مشخص میشه اگر من خرج‌های الکی بکنم و یادم بره که من اولین کاری که با پولم باید بکنم قبل از هر خریدی اینه که یک پشتوانه مالی برای خودم ایجاد کنم شروع می‌کنم به خرید کردن چیزهاییه که شاید اصلاً لازمم نداشته باشن یعنی در واقع فرصت پس انداز کردن از من گرفته میشه این چیزی هم که دارم میگمو شما اطرافتون این روزها خیلی خیلی زیاد دارین
می‌بینین چه تو آدم‌های اطرافتون چه تو فضای مجازی الان مثلاً فضای مجازی مد شده پر از آدم‌هایی مثلاً مثل اندر روتیت که این‌ها یک سبک زندگی رو به شما نشون میدن از یک میلیاردری که مثلاً اگه شما پول داری باید این ماشینو داشته باشی این لباس رو بپوشی این سبک زندگی رو داشته باشی منتها در واقع چیزی که راجع به این مدل آدم‌ها میگن متخصصهای مالی راجع به این مدل آدمها میگن میگن این‌ها تصویر یک آدم بی‌ پوله از اینکه پولدار بودن چه شکلیه میگه اون آدمایی که پول دارن اصلاً این مدلی زندگی نمی‌کنن این‌ها تنها چیزی که مد نظرشون آدمایی که واقعاً پول دارن اینه
که یک پشتوانه مالی درست کنن که به واسطه اون بتونن یه سری کارا که دوست دارنو انجام بدن و این خرج کردن الکی باعث میشه اون پشتوانه مالی ایجاد نشه از یه طرف دیگه هم یه ایراد دیگه‌ای هم که این طرز فکر داره اینه که باعث میشه شما مقایسه کنید خودتونو با بقیه یعنی چی یعنی من هر میزانی از حقوق رو هم که بهش رسیده باشم باز نگاه می‌کنم می‌بینم که یک آدمی از من یک حقوق بیشتری داره باز به اونجا هم برسم می‌بینم که یکی بیشتر هست و این باعث میشه که من به صورت مدام حس ناکافی بودن داشته باشم عدم اعتماد به نفس داشته باشم و هر کاری که انجام میدم برام کافی نباشه شما
یه بازی رو در نظر بگیرین که هیچوقت قرار نیست توش برنده بشین هیچوقت کافی نیست و همیشه یک نفر بهتر از شما وجود داره این سناریویی که هیچ‌وقت به خوشبختی و حس رضایت از زندگی منجر نمیشه در نهایت اتفاقی که میفته اینه که ما هویت خودمون رو با این پول گره می‌زنیم یعنی صبح که از خواب بیدار میشیم توی آینه نگاه می‌کنیم و یک آدمی رو می‌بینیم که این آدم کارش پول درآوردن این آدم باید پول دربیاره اگر می‌خواد حس خوشبختی داشته باشه و اینجا دوباره برمی‌گردیم به اون تم اصلی که گفتم مهم‌ترین کاری که این پول قراره برای ما انجام بده اینه که برای ما کار کنه و برای
ما زمان بیاره و آزادی بیاره که بتونیم کاریی که دوست داریم انجام بدیم اگر من آدمی باشم که کار کنم پول دربیارم که بتونم پول بیشتری دربیارم دیگه من نیستم که پولو کنترل می‌کنم این پوله که داره منو کنترل می‌کنه و این هیچوقت این سناریو به خوشبختی منجر نمیشه به حس رضایت از زندگی منجر نمیشه.

منبع

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا