سبک زندگی

کارل یونگ: زندگی زمانی شروع می شود که خودت را پیدا کنی!

شما یک روز صبح از خواب بیدار می شوید و تجربه می کنید بدانید که زندگی در واقع به شما تعلق ندارد. به آنچه تاکنون دریافت کرده اید فکر کنید باورهایی که به تصمیمات خود دارید و حتی داخل [موسیقی] از دنیای شما و تأثیرات نامرئی تصور کنید شکل می گیرد خوب چقدر از هویت شما A چقدر از سنت های دیگران هنجارهای کلیشه ای و ناخودآگاه شما چند بار محصول پیشنهادات پردازش شده است گویی فیلمنامه ای که جامعه نوشته است چند بار احساس کرده اید که دارید بازی می کنید به خاطر واقعی بودن و تمایل به تایید شدن هل دادن خود به پس زمینه یک هویت تحمیلی
شما g” را مطابق با زندگی واقعی پذیرفتید زمانی شروع می شود که خودت را پیدا کنی اما پیدا کردن خود به چه معناست؟ فقط کشف اینکه کی هستی یا در یک سفر تحول آفرین عمیق تر بیا با هم از این مشکل خلاص بشیم بیایید دنبال آن باشیم زیرا به زودی آگاهی های زیادی وجود دارد که خواهید آموخت چرا آدم هیچ وقت نمی تواند خودش را پیدا کند و چگونه می توانید به این امر دست یابید به خصوص در قسمت آخر نشان داده خواهد شد اطلاعاتی که باید خودتان به اشتراک بگذارید درک و رابطه شما با جهان می تواند به طور اساسی تعامل یونگ را تغییر دهد
مهم ترین روانشناسی مدرن یکی از نام های سنتی ذهن است فراتر از الگوهای ناخودآگاه او به گفته خودش اعماق را کاوش کرد رشد روانی به عنوان فردیت تشخص بر اساس فرآیندی است که نام می برد فرد توسط جامعه و گذشته تحمیل شده است از هویت خلع شد و به خود روی آورد اما اکثر مردم به این نمی رسند حتی اگر متوجه ناآرامی شوند او بدون توجه به دنیای بیرون به راه خود ادامه می دهد قدردانی، موفقیت یا سازگاری فکر می کند این خوشبختی است اما در اعماق درون یک چیز وجود دارد یونگ همیشه به دنبال قطعات است زندگی زمانی شروع می شود که خودت را پیدا کنی، اما
پیدا کردن خود آنقدرها هم که به نظر می رسد آسان نیست اول از همه چرا اکثر مردم پردازش نمی کنند ما درک می کنیم که شما نمی توانید این کار را انجام دهید از بدو تولد برای ما ضروری است نام، هویت و نقش ارائه شده است جامعه فرهنگ خانواده و محیط ما که رفتارها قابل قبول است آموزش می دهد که کدام یک را مجازات کنند این روند آنقدر کند و موذیانه است که اکثر مردم حتی در طول زمان آن را زیر سوال نمی برند.
جنبه هایی از خودمان که مناسب تلقی نمی شوند ما یاد می گیریم کودکی شما را سرکوب کنیم به بیان آزادانه خود فکر کنید شما انجام دادید اما با واکنش مواجه شدید شاید رویای شما مورد انتقاد قرار گرفته است، شاید بیش از حد به شما گفته شده که احساساتی هستید. شاید برخی از خواسته های شما نامناسب تلقی شد در طول زمان به دلیل این واکنش ها شما شروع به پنهان کردن جنبه های خود کردید و بنابراین یونگ بیرونی شخصیت نامید شما چهره ای را که به دنیا نشان می دهید ساختید شخصیت برای عملکرد در یک محیط اجتماعی برای ایجاد روابط و کسب تایید یک وسیله نقلیه وجود دارد
ارتباط ما با خود واقعی مان ما طوری باختیم که انگار خودمان شخصیت هستیم ما شروع به زندگی با فردی می کنیم که قبل از اینکه واقعاً بفهمد او چیست او باید این سوالات را از خود بپرسد: من واقعا کی هستم؟ حالا من کی هستم؟ آیا انتخاب های خودم واقعاً آن را شکل داده است؟ یا نتیجه عوامل بیرونی است؟ منبع شادی در درون من است به گفته یونگ، مردم از تایید زیادی برخوردارند بخشی از آنچه دیگران در مورد خود فکر می کنند او بیش از حد به آنچه فکر می کند اهمیت می دهد و به همین دلیل است جامعه را با سرکوب خود واقعی خود سعی می کند خود را با انتظارات از این امر وفق دهد
موقعیت ایجاب می کند که فرد خود را بشناسد و بسیاری را از دستیابی به آرامش درونی باز می دارد انسان برای خودش نیست بلکه برای جامعه است. یاار موفقیت ها و روابط آنها وقتی رویای دیگران را می بینید با این حال، این داخلی زیرا باعث ایجاد خلاء و نارضایتی می شود در حالی که روح انسان با هویت کاذب زندگی می کند اما در اعماق وجود فرد نمی تواند آرامش پیدا کند بسیار گسترده تر و معتبرتر در زیر خود پنهان است و اینجا مدالیون است طرف دیگر وارد بازی سایه یونگا می شود ترس هایی که ما آنها را به عنوان سایه سرکوب می کنیم خواسته ها بی دفاع هستند
و حتی پتانسیل های کشف نشده سایه فقط به صورت منفی شکل می گیرد نه طرف های ما، بلکه آنهایی که از آنها آگاه نیستیم استعدادها و نقاط قوت ما این شامل اما مواجهه با سایه اغلب است برای مردم ناراحت کننده است زیرا با سالها احساسات سرکوب شده مواجهه با ترس ها و آسیب ها آمدن سرکوبش آسان نیست جنبه های ما در ناخودآگاه ما جمع می شوند و با گذشت زمان، به شکلی ظاهر می شود که ما نمی خواهیم.
به عنوان مثال، یک فرد شروع به شدید شدن می کند با کسی که عصبانی و پرخاشگر است وقتی او را ملاقات می کند او را تحمل کنید شاید این شخص نمی تواند اما در درون خود نیز خشم سرکوب شده ای دارد. حمل می کرد و آگاهانه آن را پذیرفت چون نمی خواست این کار را با دیگران انجام دهد یونگ به بازتاب این موضوع واکنش نشان می داد بازتاب سایه وضعیت شخصی را نام می برد که هرگز ندیده اید آیا تا به حال شده که به طور ناگهانی از کسی بدتان بیاید؟ یا حتی اگر نتوانید کسی را تحمل کنید دقیقا چرا اینجاست که او نمی تواند آن را توضیح دهد ما در دیگران احساس ناراحتی می کنیم
چیزها اغلب در سایه خود ما وجود دارند. اما از رویارویی با آن اجتناب می کنیم باید بفهمیم که جنبه هایی داریم اما در اینجا یک نکته مهم وجود دارد رشد روانی از بین بردن سایه نه اینکه آن را ادغام کنیم پذیرفتن جنبه هایی از خودمان که آنها را رد می کنیم انجام دادن آزادی و قدرت درونی بزرگی است زیرا هر چیزی که سرکوب می شود کلید است فشاری در ناخودآگاه ایجاد می کند و این اضطراب فشار خود خرابکاری تکراری به عنوان اشتباه و احساس پوچی درونی یونگ به روند یافتن خود برمی گردد یکی از مهمترین مراحل سایه است برای مقابله و پذیرش آن کاستی های خودمان را به ما می گوید
ترس ها و سرکوب های ما وقتی جنبه های درونی خود را بپذیریم ما به یکپارچگی یونگ این فرآیند می رسیم مردم آن را فردی سازی می نامند اکثر مردم از گوش دادن به ناخودآگاه خود اجتناب می کنند مدام مشغول کاری باشید ما می خواهیم در شبکه های اجتماعی گم شویم ما ساعت ها با گوشی خود سریال می بینیم با دست چرا؟ چون ما درون خودمان هستیم.
ما از بازگشت می ترسیم. سکوت درون ما ما را مجبور به مقابله با سؤالات می کند اما هر چقدر هم فرار کنیم، ناخودآگاه ما با ماست به قول یونگ به صحبت کردن ادامه می دهد راه هایی برای درک ناخودآگاه ما یکی از آنها رویاهاست، رویاها راه روح ما به سوی ما هستند پیام هایی هستند که توسط هنر، نوشتن، موسیقی ارسال می شوند عبارات خلاقانه مانند دری را به روی ناخودآگاه ما باز می کند اگر بخواهیم خودمان را بفهمیم زمزمه های ناخودآگاه ما ما باید یونگ را در هر شخصی بدهیم می گوید الگوهای جهانی وجود دارد کهن الگوها برای بشریت مشترک هستند
نمادهای ناخودآگاه هستند در افسانه ها، اسطوره ها و رویاها مدام تکرار ارقام در واقع بازتابی از دنیای درونی ما هستند راهنمای عاقلانه سفر قهرمان دشمن تاریک همه اینها درون ماست نشان دهنده فرآیندهای روانی ما است به عنوان مثال، کهن الگوی قهرمان درون ما نمادی از روحیه جنگجو اما قهرمان است همیشه روبروی یک سایه باید به زندگی خودت نگاه کنی حتی اگر می خواهید تغییر کنید، یک درونی وجود دارد آیا با مقاومت در برابر یک قدم مواجه شده اید؟ به دلیل ترس باید آن را دور بریزید آیا تا به حال عقب نشینی کرده اید؟ این شماست قهرمان درونی شما درگیری سایه شماست
بیشتر مردم به جای روبرو شدن با سایه، از آن فرار می کند اما تحول واقعی سایه است واقعاً با پذیرش خود شروع می شود. کسی که تحمیل جامعه را می یابد شروع به جدا شدن از قالب می کند مطابق انتظارات دیگران نیست بر اساس ارزش های درونی خود عمل کنید اما این فرآیند اغلب دشوار است چون بعضی وقتها مخالفت با جامعه اشکالی ندارد تنهایی گاهی طرد شدن گاهی [موسیقی] برای رسیدن به یک نقطه ثابت سوء تفاهم شود به طور مداوم در حال توسعه و تعمیق نیست سفر است و این سفر شجاعت می خواهد نیاز به کشف خود واقعی ما دارد رهایی از انتظارات دیگران تا در ضمیر ناخودآگاه خود کاوش کنیم و
برای مقابله با تاریک ترین جنبه های خود اما در پایان این روند زیرا آزادی، زندگی واقعی وجود دارد وقتی خودت را پیدا کردی تأثیرگذارترین روانشناسان قرن بیستم کارل گوستاو یونگ، یکی از انسان ها نگرش رادیکال به فرآیند توسعه به گفته او زندگی یک زاویه داشت چند دهه آماده سازی زندگی در مراحل بیان شده است این زمان واقعاً از 40 سالگی شروع می شود.
فقط تحقیق کنید تا شما جامعه مدرن را به طور کلی انجام می دهید رگرسیون بحران میانسالی دهه 40 یا دوره ای که جوانی به پایان می رسد تمایل دارند آن را محبوب ببینند این دوره در فرهنگ تصمیمات رادیکالی گرفت حسرت گذشته و هویت با افسردگی همراه است اما به گفته یونگ، این سال ها پایان نیست. برعکس، آغاز بیداری برای انسان بود.
اما در این مرحله با خودش تقابل و تشخص حقیقی اولین دوره های زندگی را آغاز خواهد کرد ما می توانیم آن را به عنوان یک فرآیند کشف در نظر بگیریم. در کودکی و نوجوانی از خانواده، محیط و جامعه ما از یک طرف، چه کسی الگوهای ورودی را اتخاذ می کند در حالی که سعی می کنیم بفهمیم ما کی هستیم، دیگری از طرفی نقش هایی که جامعه از ما انتظار دارد ما برای رسیدن به موفقیت تلاش می کنیم ما در دنیای بیرون به دنبال خوشبختی و معنا هستیم.
وضعیت شغلی سود مالی و روابط در این روند پیشتاز است، اما یونگ با توجه به هویت هایی که در این مدت به دست آوردیم بیشتر آنها به خودی خود سطحی و ناقص هستند. با سرکوب صدای ما، جامعه ما را از آن دور می کند شخصی که منتظرش است، نقاب اجتماعی ما ما به استفاده از این ماسک ها عادت کرده ایم، اما پس از یک نقطه مشخص شروع به باریک شدن می کند و آن وقت است که سوال واقعی شروع می شود.
با نزدیک شدن به سن 40 سالگی، زندگی هویت های شکل گرفته در مرحله اول فهمید که دیگر از خودش راضی نیست. هنگامی که شروع به تبدیل شدن به بسیار مهم می کند نردبان شغلی اهداف قابل مشاهده بیرون آمدن، کسب مقام، کسب تایید محیط گرفتن معنای خود را از دست می دهد خود واقعی، یعنی احساسات سرکوب شده خواسته ها و نیازها شروع به ظهور می کنند فردیت یونگ از این نقطه آغاز می شود فرآیندی که او آن را «به میدان می‌آید» می‌نامد پس دقیقاً تشخص چیست و چرا اینقدر؟ به گفته کارل یونگ، زندگی انسان مهم است به فاز اصلی، دوره مقدماتی و مرحله اول فرآیند تشخص حقیقی، یعنی
30-40 سال اول زندگی سازگاری با دنیای خارج فرآیند ارائه است از خانواده، جامعه و محیط ما این توسط ارزش هایی که به دست می آوریم شکل می گیرد. بزرگترین اولویت ما در این دوره موفقیت است برای به دست آوردن یک شغل اجتماعی قبول شدن، تشکیل خانواده و اقتصادی بودن اطمینان به عبارت دیگر تأمین کردن است ما سعی می کنیم باشیم اما طبق گفته یونگ این این روند آغاز زندگی واقعی نیست.
زیرا این فقط مرحله آماده سازی است هویت هایی که در این مرحله اتخاذ می کنیم معمولا توسط عوامل خارجی ایجاد می شود تعیین می شود و دنیای درونی فرد است سن 40 سالگی را به طور کامل نشان نمی دهد معمولا وقتی به الف نزدیک می شوید احساس نارضایتی یک بار اتفاق می افتد اهدافی که اجتماعی شغلی مهم به نظر می رسند وضعیت سود مادی دیگر مانند قبل نیست شروع به غیرجذاب شدن می کند زیرا فرد در واقع موفقیت های شما آرامش درونی شماست و شادی واقعی آغاز فرآیند تضمین شده است فردی شدن ارتباط واقعی بین انسان و خودش است برای ملاقات، کشف دنیای درونی او و همه چیز
این فرآیند یکپارچه سازی جنبه های است فقط نقاط قوت و موفقیت های ما نه تنها در همان زمان ترس ها و سرکوب های ما همچنین مستلزم پذیرش جنبه های ماست. یک مفهوم مهم در روانشناسی یونگ سایه ای که در مرکز این فرآیند قرار دارد سایه ناخودآگاه فردی را می گیرد جامعه ای که به او سرکوب می کند یا خودش جنبه هایی که مورد قبول نیست نشان دهنده دوران کودکی و جوانی است از محیط اطرافمان در طول سالها برای مطابقت با انتظارات، برخی ما جنبه هایی از خود را رد می کنیم.
به عنوان مثال، جامعه و فرد قوی بودن را ستایش می کند آسیب پذیری و ترس از شکست سعی می کند با سرکوب آن را پنهان کند، اما این احساسات سرکوب شده از بین نمی روند در ناخودآگاه به وجود خود ادامه می دهد و فرد بدون اینکه بداند زندگی خود را هدایت می کند 40 سال با این سایه ها ادامه می دهد این زمان برای مقابله است. رویارویی آسان است. انسان از عیب های خود آگاه نیست.
و ترس های ارضا نشده از دیدن خواسته های خود اجتناب می کند اما به گفته یونگ، این فرآیند یکپارچه سازی قبل از اینکه واقعا رایگان باشد و ممکن است فردی یکپارچه باشد یک فرد فقط اجتماعی نیست نه جنبه های پذیرفته شده همان جنبه هایی که او در زمان سرکوب کرد این فرآیند باید در اختیار فرد باشد حل تعارض و این به شما امکان می دهد زندگی واقعی داشته باشید در این مرحله جامعه بر فرد تأثیر می گذارد فشارها وارد فرهنگ مدرن می شوند میانسالی معمولاً کاهش می یابد به عنوان یک دوره افول یا بحران تعریف رسانه و رسانه فرهنگ عامه ورزش مملو از کلیشه های مربوط به بحران سنی است
تغییر شغل ناگهانی خرید ماشین کسانی که در جراحی های زیبایی هستند با این حال، به گفته یونگ، مردم از این نوع هستند رفتارها در واقع فردیت واقعی فرد سعی می کند از این فرآیند فرار کند به جای یافتن آرامش و رضایت درونی دستاوردهای خارجی جوانان ممکن است سعی کند آن را دوباره به دست آورد اما این تلاش اغلب موقتی و رضایت بخش نیست باعث ایجاد یک حلقه می شود از منظر میانسالی این یک بحران نیست بلکه فرصتی برای تحول است.
فرآیند دگرگونی اغلب عمیق درونی است من واقعاً با سؤال شروع می کنم من کی هستم و بقیه عمرم را چگونه بگذرانم؟ برای زندگی کردن من واقعاً می خواهم چه چیزی مرا خوشحال می کند؟ سوالاتی از این دست مطرح می شوند، اما پاسخ به سوالات خارجی D در یونگا دنیای درونی فرد پنهان است با توجه به این مرحله، صدای خود فرد یادگیری گوش دادن و به دنیای بیرون باید از توقعات رها شود زیرا زندگی دیگر به موفقیت های بیرونی مربوط نمی شود در جستجوی تحقق درونی و معنا اطلاعات مهم در مورد این فرآیند شکل می گیرد مفهوم داد پرسونا یک جامعه فردی نقش هایی که برعهده می گیرد و نگرش هایی که می گیرد
ماسک ها یک نقاب هستند که نقش والدینی دارند موقعیت خاصی را به خود اختصاص دهد همه اینها شخصی هستند اما وقتی میانسالی فرا می رسد این نقش ها دیگر به طور کامل فرد را تعریف نمی کنند در یک نقطه، فرد غیرقابل تعریف می شود هویتی فراتر از این نقش ها در این مرحله او متوجه این موضوع می شود این دگرگونی جستجوی هویت واقعی را آغاز می کند این فرآیند از نظر علم اعصاب پشتیبانی می شود تحقیقات نشان داده است که با افزایش سن، مغز ما تنظیم عاطفی متعادل تر شده است نشان می دهد که در دوران جوانی شدید بوده است رقابتی، جاه طلب و متمرکز بر موفقیت خارجی
سبک زندگی با میانسالی به یک زندگی آگاهانه تر و معناگراتر مردم کمتر و کمتر تغییر شکل می دهند پاسخگوتر، متفکرتر و فردی که آگاهانه زندگی خود را هدایت می کند می آید حکمتی که این یونگ توصیف می کند و بازتابی از فرآیند سازگاری داخلی است این روند ممکن است برای برخی دردناک باشد. هویت، روابط و اهداف گذشته آنها رها کردن می تواند چالش برانگیز باشد، اما به گفته یونگ با توجه به این تحول واقعی نیست رسیدن به آزادی ممکن نیست همانطور که برن براون روانشناس می گوید، چیزی که ما آن را میانسالی می نامیم اغلب است یک فرآیند انحلال است
شخصی که تصور می شود انسان است رها کن و با خود واقعی خود روبرو شو این انحلال شروع می شود گاهی اوقات زندگی بزرگ تصمیمات و تغییرات دشوار همراه با دوره های عدم اطمینان اما این نیز می تواند بیاورد رشد و تجدید باور نکردنی در نتیجه، فرصت یونگ از نگاه 40 ساله نه پایان بلکه یک مورد جدید آغاز زندگی یک فرد است بقیه فقط انتظارات جامعه است نه بر اساس ارزش های درونی خودشان و فرصتی برای شکل دادن به جستجوی معنا بدست می آورد این فرآیند خود واقعی فرد را آشکار می کند.
برای کشف و تمام جنبه های آن از نظر یونگ به معنای ادغام است موفقیت و موقعیت در این مرحله از زندگی آرامش درونی به جای تعقیب آن و اصالت باید به منصه ظهور برسد به همین دلیل است اگر در زندگی خود به این نقطه رسیده اید اگر آمده اید باید این روند را یک بحران بدانید. سعی کنید آن را به عنوان یک فرصت ببینید چون شاید واقعا اولین بار است تو این شانس را داری که خودت باشی از روزی که انسان به وجود آمد برای درک خود، برای کشف اینکه چه کسی هستید فیلسوفان و دانشمندان کار کرده اند و متفکران روح انسان با کاوش در اعماق آن اما روح انسان سعی کرده حل کند
کشف کرد [موسیقی] برای نقشه برداری از این هزارتو در حالی که روی آن تا عمیق ترین نقاط کار می کنید یکی از نام هایی که تا این حد مطالعه کرده کارل است گوستاو یونگ به انسان یونگ تبدیل شد روانشناسی فقط یک آگاهی فردی نیست نه در سطح اساطیری فرهنگی و با دیدگاه های ناخودآگاه جمعی و روانشناسی مدرن نیز مورد بحث قرار گرفته است یکی از نظریه پردازان بزرگ محسوب می شود تا حد زیادی از افکار او ساخته شده است تنها دلیل موثر بودن آن این است مبنای علمی ندارند همچنین در طول تاریخ متفاوت است یونگ این است که آنها توسط فرهنگ ها تغذیه می شوند
از فلسفه های شرق، اساطیر و الهام گرفته از ادیان، روح انسان او سعی کرد رمزهای جهانی را رمزگشایی کند ایده هایی که او مطرح می کند صرفا نه در روانشناسی بلکه در ادبیات و سینما ردپای عمیقی در هنر و فرهنگ عامه چیزهای زیادی را پشت سر گذاشته است که ما امروز تماشا می کنیم بسیاری از فیلم ها، کتاب هایی که می خوانیم و حتی بازی کرد رضایت می دهد تحت تاثیر روح انسانی یونگ قرار گرفت برخی از مهمترین مفاهیم برای درک دنیای درونی فرد سایه راهنمای خوبی بوده است مانند سندرم پرسونا و پترپن مفاهیم شناخت خود لحظات مهم سفر شما بنابراین اینها دقیقاً کلیدها هستند
چگونه با درآمد روبرو شویم دفاع می کند و مهمتر از همه رشد می کند و برای بلوغ چه فداکاری هایی می کنید؟ ما باید به انسان یونگ بیاییم بیشتر در مورد نحوه رفتار او با روانشناسی خود از نزدیک بیایید ببینیم، به گفته یونگ، در درون هر فرد وجود دارد. مورد قبول جامعه سرکوب شده دیده نمی شود و اغلب نادیده گرفته می شود یک طرف وجود دارد، این طرف به عنوان یک سایه بنابراین واقعاً کاملاً خوب است یا ممکن است او یک فرد کاملاً بد باشد کسی کاملا بد یا کاملا خوب آیا می توان آن را به عنوان یونگا تعریف کرد؟ از نظر هر فردی یک جنبه تاریک درون وجود دارد
پیدا می شود و فرد چقدر این طرف را درک می کند هر چه بیشتر آن را سرکوب کند، بیشتر در ناخودآگاهش است سایه یونگ قوی تر می شود قابل توجه ترین نکته در مورد مفهوم یکی از نمونه ها یهودی نازی هاست مردم عادی هستند که در قتل عام شرکت داشتند کریستوفر براونینگ مردان معمولی در کتاب خود با عنوان 100000 نمونه یک گردان پلیس ذخیره شماره گذاری شده چگونه سایه درون افراد را ببینیم برای نشان دادن اینکه می توانید آزاد کنید افرادی که به این اتحادیه پیوستند نازی هستند کورکورانه به ایدئولوژی متعهد نیست حتی اکثر آنها شهروندان عادی هستند
سربازان فقط تحت شرایط خاصی می توانند این کار را انجام دهند حتی مردان عادی هم می ترسند مثل قهرمانی در سایه انسان Kaung یک شخص واقعا خوب است تا بتوان در آن شر وجود داشته باشد، قبول داشتن پتانسیل انسان فقط باید همین را استدلال کند متوجه جنبه تاریک خودش و مقابله با آن با آن روبرو شوید و ریشه های آن را روشن کنید به جهنم افرادی که گریه می کنند در واقع برده او هستند در ادبیات به این مفهوم تبدیل می شوند و بازتاب های فراوان در فرهنگ عامه ما می توانیم تایلر را در فیلم Fight Club ببینیم شخصیت دوردن شخصیت اصلی است نمایانگر سایه Breaking Bad است
هایزنبرگ والتر وایت در سریال و تسلیم شدن به سایه او را می توان در دنیای بازی به این صورت تعبیر کرد کریتوس از سری God of War تسلیم عصبانیت شد و سایه اش را کنترل کرد. برف به عنوان چهره ای در برابر ما ظاهر می شود که نمی تواند این آثار از تاریکی خود انسان بیرون می آید تا مبارزه خود را با طرف آشکار کند [موسیقی] سر به دنیای روانشناسی کارل یونگ یکی از مهمترین مفاهیمی که او به دست آورد شخص یک شخص یک شخصیت است.
نقش ها و نگرش هایی که او در درون خود داشت ماسک ها ماهیت انسان را بیان می کنند موجودی اجتماعی است و بنابراین برای هماهنگی با محیط مطابق با قوانین و انتظارات خاص شخصیت باید دقیقاً اینگونه رفتار کند در این مرحله به عنوان یک مردم زمان خود را با خانواده خود متفاوت می گذرانند اگر در محل کار در حلقه دوستان دیگری هستید زیرا او می تواند مانند یک فرد کاملا متفاوت عمل کند هر محیطی قوانین و مقررات خاص خود را دارد اگر انسان از این توقع داشته باشد کاملا قوانین را زیر پا می گذارد و منعکس کننده دنیای درونی است که هست، عیسی طرد شدن توسط محیط اجتماعی
[موسیقی] و نشان دادن نگرش استبدادی وقتی در خانه بود و با بچه هایش بازی می کرد، هویت عاشقانه تری به خود بگیرد طبیعی است، اما این دگرگونی ها می توانند افراطی باشند اگر فرد فرار کند، خود واقعی اش یونگ شروع به از دست دادن یک نفر می کند همذات پنداری بیش از حد با شخصیت بزرگ است اگر انسان جامعه را یک خطر ببیند فراتر از انتظارات اگر کار کند، پس از یک نقطه خاص می تواند واقعیت را فراموش کند و فقط کسی باشید که دیگران می خواهند ببینند این شروع به سرکوب دنیای درونی او می کند.
و در یک هویت جعلی گرفتار شده است معلم فقط می تواند باعث شود شخصی که با اطلاعات کتاب درسی صحبت می کند دانشگاهی شدن یا یک با گرفتن هویت رسمی کامل رهبر نادیده گرفتن دنیای درونی خودش نمونه هایی هستند که می توان در کنار این موارد ذکر کرد پرسونا فقط یک ابزار سازگاری است بلکه یک دستکاری است همچنین می تواند به عنوان ابزاری برای تاریخ استفاده شود بسیاری از مردم اعتماد جامعه را از دست داده اند هویت های جعلی برای برنده شدن بارزترین نکته در مورد این موضوع این است یکی از نمونه ها قاتل سریالی معروف TED است Bandir TED باندی خوش تیپ ملایم
به عنوان یک فرد کاریزماتیک و روشنفکر اطرافیانش به خاطر او معروف بودند او رفتار مودبانه او را تحسین می کند و اما این اعتماد او به جامعه بود شخصیتی که او خلق کرد تا پذیرفته شود این چیز دیگری نبود، واقعا، باندی یک نفر کاملاً متفاوت داخل بود، خونسرد یک قاتل و یک جنایتکار بی رحم شخصیت گاهی اوقات تنها اجتماعی فرد است ابزاری که برای سازگاری با زندگی استفاده می شود دیگر ابزار نیست و به چیزی کاملاً متفاوت تبدیل شده است.
افرادی که می توان از آنها برای یک هدف استفاده کرد فریب و استثمار آنها عادلانه است Persona فقط یک سوء استفاده است این یک مفهوم تا یک نقطه خاص نیست. در جامعه و زندگی اجتماعی پذیرفته شود برای بقای انسان لازم است دائما در جامعه باشد چون اجتماعی اوست ایجاد مشکلات در روابط ممکن است بزرگترین آزمون یک فرد باشد بین شخصیت و خود واقعی اگر انسان بتواند به تعادل برسد شخصیت برای به دست آوردن جایگاهی در جامعه در حین استفاده از آن می توانید دنیای درونی خود را کاملاً درک کنید فراموش می کند و فقط خود را یک جامعه می داند اگر آن را به عنوان فردی که می خواهد ببیند تعریف کنیم
از دست دادن هویت خود در طول زمان بنابراین همانطور که یونگ تاکید می کند، پرسونا باید فقط یک ماسک باشد، نه واقعی به زندانی که خود را پنهان می کند نباید تبدیل شود موضوع مهم دیگری که یونگ در مورد آن بحث می کند این است مفهوم سندرم پیتر پن است. مفهوم ذهنی بزرگسالان من نمی توانم بزرگ شوم و مثل یک بچه رفتار کنم. برای ادامه دادن و به عهده گرفتن مسئولیت های زندگی حالت عدم تمایل به دریافت را تعریف می کند امروزه بسیاری از بزرگسالان هنوز کودک هستند چه چیزی پشت رفتار او نهفته است؟ این یکی از دلایل روانی است افراد مبتلا به سندرم پیترپن از نظر جسمی هستند
با اینکه از نظر روانی بزرگ شده اند هنوز مثل بچه ها رفتار کن آنها از قبول مسئولیت اجتناب می کنند به جای رویارویی با چالش های زندگی آنها به سمت سرگرمی و لذت های آنی گرایش دارند. به گفته یونگ، دلیل این وضعیت است یکی از عوامل مهم محافظت بیش از حد است والدین به خصوص شکل مادر بلعنده UKLAR روی پای خودشان با اینکه به آنها اجازه توقف نمی دهند از تبدیل شدن آنها به یک فرد مستقل جلوگیری می کند مادر در حال قورت دادن بیش از حد فرزندش مالکیت آن را می گیرد تا از زندگی محافظت کند در حالی که کار می کند، در واقع از رشد آن جلوگیری می کند
چنین مادرانی فرزندان خود را در خانه رها می کنند آنها نمی گذارند آنها را ترک کنند آنها مسئولیت و زندگی را آموزش نمی دهند تا تمام مدت به آنها وابسته بمانند آنها نتیجه می خواهند کودک بزرگ شده توسط با ترس از بزرگ شدن مواجه می شود مسئولیت پذیری برای او ترسناک است و بنابراین قدم گذاشتن به بزرگسالی شناخته شده ترین مثال از این سندرم اجتناب است شخصیت معروف جی ام بری پیتر پی دی پیتر پن، مسئولیتی که هرگز رشد نمی کند مکانی به نام نورلند که حاضر به پذیرش نیست او کودکی است که در دنیای رویایی زندگی می کند.
هیچ بزرگسالی از دنیای واقعی فرار نکرده است مسئولیت را بر عهده گرفته است اما این فقط در Fairytales خوب است این وضعیتی است که می توان آن را واقعی دانست بزرگسالی یک فرد در زندگی فرار او از مسئولیت هایش باعث هدر رفتن پتانسیل می شود یونگ می گوید بزرگ شدن نیاز به فداکاری دارد مردم در مورد راحتی دوران کودکی صحبت می کنند و بدون اینکه حمایت والدین خود را قربانی کنند واقعا بالغ سندرم پیتر پن نمی تواند در دنیای مدرن وجود داشته باشد کاملا رایج شده است مسئولیت پذیرفتن زندگی فقط وسیله ای برای سرگرمی است دیدن مدام به تعویق افتادن و تقلا کردن
افرادی که فرار می کنند در واقع افرادی هستند که از بزرگ شدن خودداری می کنند. از نظر یونگ، این افراد افرادی با درونی هستند آنها در حالی که آزاد هستند، درگیری را تجربه می کنند آنها می خواهند اما از طرف دیگر دوران کودکی باشند اما آنها نمی توانند آسایش خود را ترک کنند بدون ترک راحتی در شرایط واقعی آزادی برای بزرگ شدن ممکن نیست مسئولیت پذیری و مبارزه یعنی خودت را بهتر کنی به همین دلیل است که ما سندرم پیتر پن را داریم افرادی که از مشکلات زندگی رنج می برند یادگیری مقاومت در برابر درونی تضادهای خود را حل کنید و با دنیای واقعی درگیر شوید
در نتیجه باید با آن روبرو شوند برداشت یونگ از شخصیت و پترپن مفاهیم سندرم روانشناسی انسان دو مورد از اساسی ترین حقایق آن را مشاهده می کند از یک طرف انسان اجتماعی است ماسکی برای سازگاری با زندگی از طرفی بزرگ شدن می توان به کودکی پناه برد اما حقیقت آزادی و بلوغ شخصیت و خود برای ایجاد تعادل بین و petpan خلاص شدن از شر سندرم و بالغ شدن پذیرش مسئولیت هاست همانطور که یونگ گفت، شخص خودش است نه با فریب دادن بلکه با درک جنبه های تاریک آنها را با آگاه کردنشان روشن کنید کارل یونگ می توانست روح انسان را درک کند در مطالعات خود در مورد درونی
او نیاز به کشف جهان دارد به گفته او، فرد از سایه خود دفاع می کند باید شخصیت را بیش از حد بشناسد قبول نکردن ما باید از تاریکی درون انسان دوری کنیم به جای سرکوب جنبه ها مقابله با آنها و روشنگری فقط روشنگری است با خواستن خوب بودن نیست که آدم می شود پذیرفتن تاریکی درون شما می آیید در نتیجه یونگ تاکید کرد ایده های او فقط در زمینه روانشناسی است در بسیاری از جنبه های زندگی ما نیست افکار او ممکن است راهنمایی کند در سفر خودشناسی فرد ماسک هایی که در انظار عمومی می پوشد در پرسشگری او و با سایه درون رویارویی نیز راهنمای مهمی است
درک روح انسان از طبیعت است این یک روند آسان نیست، اما یونگ این مفاهیم را او در این سفر به ما ارائه می کند فراموش نکنیم که تاریکی می تواند روشنایی بیافریند با افزایش آگاهی [موسیقی] چند بار در زندگی شما روشن می شود؟ چند نفر از مواجه شدن با ترس هایتان اجتناب کرده اید؟ بار عصبانیت، ناامیدی یا با سرکوب جنبه هایی از خود که از آن شرم دارید شما طبیعت انسان را نادیده گرفتید اغلب جنبه تاریک را انکار می کند و فقط قابل قبول تمایل دارد جنبه هایی از کارل یونگ روانپزشک معروف دقیقا این را گفت جنبه های سرکوب شده ما، سایه بزرگترین پتانسیل ما
زندگی از آنچه پنهان می کند دفاع می کند کلید یافتن هدف ما به سادگی است نه تنها نور بلکه سایه ما سایه یونگ هم پذیرفته شده است مفهومی که او آن را کهن الگو می نامد ما نمی خواهیم به خودمان نسبت دهیم مورد تایید جامعه نیست یا همه چیزهایی که فکر می کنیم کم داریم این شامل جنبه های ما می شود اما در اینجا مهم است رازی نهفته است این جنبه هایی که ما سرکوب می کنیم در واقع بیشترین جنبه ماست یکی که پتانسیل بزرگ ما را باز می کند این دریچه ای برای خشم، حرص، ترس، حسادت و غیره است.
احساسات ناخواسته به درستی به سمت خلاقیت، اعتماد به نفس و یک تحول درونی بزرگ پس سایه خودت چطور؟ کشف یعنی چه؟ فقط همین است آیا این به معنای مواجهه با ترس هایتان است؟ یا بزرگترین فرصت های زندگی شما آیا راهی برای آشکار شدن آن وجود دارد؟ روبرو شدن با سایه ات فقط یک راه است نه تنها برای کمک به درک بهتر بلکه هدف واقعی زندگی خود را کشف کنید در این ویدیو سایه یونگ می تواند ارائه دهد مفهوم فرآیند فردی شدن و این این فرآیند چگونه با هدف زندگی شما ارتباط دارد؟ ما آن را کشف خواهیم کرد وقتی می گوییم سایه، بیشتر ما به آن فکر می کنیم
مفهومی ترسناک که باید از آن اجتناب کرد می آید اما سایه یونگ تنها است هیچ سمت تاریکی وجود ندارد پتانسیل بزرگ در زمان طبیعت انسان می گوید که شامل برخی از ابعاد آن ناشی از فشارهای اجتماعی است ترس های شخصی یا آسیب های گذشته سرکوب می کند اما اینجا مهم است نکته این است که چیزهایی را که ما سرکوب می کنیم این فقط از آگاهی ناپدید نمی شود.
و زندگی ما بدون اینکه متوجه باشیم ترس های ما همچنان بر ما تأثیر می گذارد خشم و احساسات ما سرکوب شده است خواسته های ما همه اینها درست است وقتی زندگی ما به این شکل هدایت می شود می تواند بزرگترین نیروی محرکه یونگ باشد یکی از بزرگترین کمک ها به روانشناسی مردم کاملاً از خود آگاه هستند با سایه هایشان تا متوجه شوند می گوید برخوردها ضروری است تقابل جنبه هایی از خود را که در زندگی رد کرده است، درک کند قبول اینها و با تبدیل سایه فقط یک بار نیست همچنین یک منبع عالی انرژی است.
به جای انکار و سرکوب آن وقتی سعی می کنیم درونی را درک کنیم آزادی ما ما می توانیم یونگ دیگران را نیز بیش از همه ما برنده شویم در واقع چیزهای بسیار ناراحت کننده ای است جنبه هایی از خودمان که نمی توانیم آنها را بپذیریم پس دنیای بیرون ما هستیم چیزهایی که شما را ناراحت یا ناراحت می کند به عنوان مثال، سایه های ما ممکن است بازتاب هایی داشته باشند بسیار منضبط و مسئولیت پذیر شخصی که خود را مالک می بیند به افراد غافل و خودخواه زیرا ممکن است نسبت به او خشم زیادی احساس کند چنین چیزی در درون خود وجود دارد، خارج از آگاهی.
میل به راحتی وجود دارد اما یک نفر به همین ترتیب آن را سرکوب کرده است دائماً نسبت به دیگران مغرور است او را به بودن متهم می کند عدم اعتماد به نفس در درون خود از توجه به این آگاهی اجتناب کنید داشتن روابط ما می تواند کسی را متحول کند اگر اگر انتقاد کند یا رفتار آنها باعث می شود که ما احساس ناراحتی فوق العاده ای داشته باشیم اگر چنین است، باید در اینجا توقف کنیم و از خود بپرسیم: ما نباید سوال را اینگونه بپرسیم ماشه در واقع درون من هم هست آیا وجود دارد؟ پاسخ معمولاً بله است اگر ما این و این جنبه را در درون خود می پذیریم
اگر سعی کنیم بفهمیم، می توانیم با دیگران نیز مهربان باشیم. سایه بردبارتر می شویم این مفهوم فقط در روانشناسی نیست اغلب در اساطیر و فرهنگ عامه در اساطیر باستان ظاهر می شود قهرمانان فقط با دشمنان خارجی روبرو می شوند بلکه در درون خودشان آنها همچنین با تاریکی مبارزه می کنند، به عنوان مثال هرکول فقط از نظر فیزیکی با هیولاها مبارزه نمی کند بلکه همچنین او باید با خشم درونش روبرو شود.
سریال جنگ ستارگان [موسیقی] چهره هری پاتر بزرگترین است دشمنش ولدمورت در واقع مال خودش است متوجه می شود که بخشی از او نیز در درون وجود دارد همه این داستان ها در واقع درون ما هستند نمادهای سفر ما در درون خودمان جنگی وجود دارد که ما می خواهیم ببینیم طرف ما که قبول داریم [موسیقی] دشمنان تحول در دنیای بیرون نه با شکست دادن این سایه درون او با پذیرش ما هم برای خودمان داستان داریم ما می توانیم قهرمان باشیم اما برای این ابتدا باید با سایه درونمان یونگ روبرو شویم ناخودآگاه خود را اغلب در خواب نشان می دهد او می گوید که آن را از طریق بیان می کند
رویاها اغلب سایه ما را آشکار می کنند مدام سرنخ ها را حمل می کند رویاهای تکراری برای افراد خاص یا نمی توانیم رویدادها را معنا کنیم احساسات قوی توسط ناخودآگاه ما به ما داده می شود پیام هایی هستند برای مثال در رویاهای شما آیا شخصیتی وجود دارد که مدام شما را دنبال کند؟ یا معنایی که شما را ناراحت می کند آیا اتفاقی هست که نتوانید تکرارش کنید؟ اینها چیزهایی هستند که ضمیر ناخودآگاه شما به شما نشان می دهد.
ممکن است جنبه های سرکوب شده ای که می خواهید داشته باشید به گفته یونگ، در رویاهایمان از یا فرار می کنیم چهره هایی که به ما حمله می کنند در واقع خود آنها هستند بخشی از سایه ما هستند به همین دلیل است مشاهده رویاهای شما این یک قدم مهم برای یونگ است که سایه را بپذیرد مهمترین فرآیند فردی سازی عامل فردی شدن می گوید اسم من است ماسک های ما در سطح، یعنی پرسونا فراتر از نور و تاریکی با پذیرش جنبه های اصیل ما جامعه فرایند رسیدن به خود واقعی ماست سعی می کند در قالب های خاصی جا بیفتد Angry خودخواه نباشید، خیلی احساساتی نباشید.
با این حال، این امر با آموزه هایی مانند وقتی سعی می کنیم دوباره جنبه ها را درک کنیم آنها به عنوان ابزار قدرتمند به عنوان مثال می توانیم سال ها از آن استفاده کنیم فردی که به دلیل حساس بودن مورد انتقاد قرار می گیرد می تواند احساسات را سرکوب کند اما این حساسیت او را به یک هنرمند کامل تبدیل می کند درمانگر یا نویسنده ای که می تواند یک ویژگی یا عصبانیت در کودکی است فردی که مدام به خاطرش تنبیه می شود این فرد سال هاست که خشم خود را مهار می کند اما این عصبانیت در واقع می تواند او را سرکوب کند قدرت مبارزه با بی عدالتی
انرژی که حمل می کند منشأ بسیاری از هنرمندان است و مقابله با سایه های رهبر، عالی است فریدا کالو متحول شده است درد جسمی او در نقاشی هایش با پردازش به یک افسانه هنری مارتین لوتر کینگ جونیور شده است. به جای سرکوب خشم، آن را اجتماعی می کند نیرویی که باعث تغییر می شود نلسون ماندلا را در زندان متحول کرد در طول سالها او یک درونی سپری کرد شروع به سفر و یافتن یک مکان آرام آرام شاید شما را متحول کرده است احساسات سرکوب شده شما بزرگترین هدیه ای که می تواند ZD را متحول کند اگر همیشه دوست داشتید در زندگی خود کاری انجام دهید اگر کاری هست که جرات انجامش را ندارید
شاید این همان چیزی است که سایه شما با شما زمزمه می کند. یونگ چیزی است که از درون می آید گفته می شود که در نتیجه یکپارچگی آشکار می شود پس وقتی سایه ات را قبول کنی اهداف و هویت واقعی شما سپس به طور خود به خود ظاهر می شود این سوال را از خود بپرسید: کدام جنبه از من است می ترسم کدام یک از رویاهای من غیر منطقی باشد به درونم فشار آوردم تا بپذیرم.
چون چه نقاط قوتی دارم که نمی خواهم؟ شاید بزرگترین راز زندگی شما باشد در جایی پنهان است که بیشتر از همه از آن اجتناب می کنید حالتی برای معنا بخشیدن به زندگی انسان اغلب در هنگام کار در جهت اشتباه هستند بسیاری از مردم در دنیای امروز شرایط روانی مانند اضطراب و افسردگی راه حل در هنگام برخورد با مشکلات فقط دارو یا تسکین موقت به دنبال روش های سطحی که ارائه می کنند روانپزشکی اختلال شیمی مغز و اکثر مردم ایده او را پذیرفتند ناراحتی او کاملاً بیولوژیکی است معتقد است مشکلی وجود دارد اما کارل یونگ با این چالش، روانی
بیشتر مشکلات شما شکسته است نه از روی مغز بلکه از یک سبک زندگی فاسد او ادعا کرد که منشأ آن از شفای واقعی یک تغییر عمیق در زندگی است به دست آوردن بینش و آگاهی خود در یک سفر شجاعانه به خارج می شد از مشتریان یونگ خارج شد زندگی سخت و دشوار است به طور کامل حذف خواهد شد به مردم جامعه مدرن یادآوری کنید دائما در جستجوی آسایش درد و آنچه باید باشد مبارزه باید به حداقل برسد به یونگ توصیه می کند که چیزهایی وجود دارد با توجه به رشد انسان و سلامت روان برای رویارویی با چالش ها این اجتناب ناپذیر است که زندگی به ارمغان می آورد مشکل و مبارزه با یک دشمن
به جای اینکه آنها را شخصی بدانیم به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از رشد آدم باید مال خودش را بپذیرد برای رسیدن به پتانسیل زندگی باید با سختی طبیعی آن مخلوط شود مهمترین نکته ای که یونگ در این مرحله مطرح می کند این است یکی از ایده ها مفهوم سایه است فرد سایه از هوشیاری خارج می شود که او نمی خواهد ببیند یا نشان دهنده جنبه هایی از جامعه است که غیرقابل قبول است بیشتر مردم سعی می کنند از زیر سایه خود فرار کنند ترجیح می دهد با او مقابله کند اما حقیقت خود این مرد یعنی انکار طبیعت به گفته یونگ، روانی یک فرد سالم با سایه اش تا حالتش را بازیابد
رویارویی و رساندن آن به سطح آگاهی پس این چگونه است؟ بزرگترین دستاورد روانشناسی انسان است یکی از پارادوکس ها این است که بسیاری از مشکلات نه از عوامل بیرونی بلکه از عوامل درونی خود نشات گرفته از جهان اما مدرن جامعه دائماً فرد را بیرونی می کند تمرکز بر عوامل رسانه را تشویق می کند روانشناسی رایج و حتی دنیای پزشکی دیسترس RAL ناشی از تغییرات بیوشیمیایی در مغز است عدم تعادل و با داروها رخ می دهد قابل اصلاح است  دلیل اصلی بدبختی انسان سبک زندگی اشتباه و خود اجتناب از شناخت دنیای درونی خود به گفته وی افسردگی و منبع اصلی اضطراب در زندگی یک فرد
نمی تواند معنایی پیدا کند و تحت الشعاع قرار می گیرد با جنبه های آن یونگ با اکثر مشتریانش روبرو می شود نگاه کردن به زندگی از منظر اشتباه بیشتر مردم متوجه شده اند که زندگی نیاز دارد باید آسان باشد تا دشوار که می توانید با اجتناب از آن به خوشبختی برسید اما به گفته او این کاملا اشتباه است. این یک باور است که زندگی دشوار است و این چالش های توسعه انسانی به دلیل فطرت انسان باید مبارزه کرد در غیر این صورت شخصیت باید ضعیف می شود و معنای زندگی را از دست می دهد اما در دنیای مدرن، مردم کوچکترین هستند حتی یک مشکل را غیرقابل قبول می دانند
آنها بلافاصله به دنبال راه هایی برای فرار از آن هستند. در حالی که یونگ معتقد بود که سلامت روانی واقعی است از این مکانیسم های فرار انسان بیرون آمدن و شجاعانه وارد دنیای درونی خود شد او استدلال می کند که با نگاه کردن امکان پذیر است در این مرحله یونگ مهمترین چیز است مفهوم سایه که یکی از مفاهیم است انسان سایه خودش را نمی شناسد و در مواجهه با آن که در زندگی شما تکرار می شود همچنان مشکلات دارد پذیرفته شده است که فرد سایه آن را به ناخودآگاه خود هل می دهد عدم تمایل به این کار یا هنجارهای اجتماعی از جنبه هایی تشکیل شده است که به دلیل سرکوب شده اند
به گفته یونگ، هر کس یک سایه دارد. و چقدر کم از این سایه در زندگی آگاهانه اگر جایی پیدا کرد تاریک است و خطرناک می شود زیرا سرکوب شده است هر احساسی خارج از آگاهی کنترل نشده است به رشد خود ادامه می دهد و غیرمنتظره ترین مثلاً می تواند در هر زمانی فوران کند مدام مورد انتقاد قرار می گیرند و اعتماد به نفس ندارند یک فرد متزلزل نمی تواند در بزرگسالی خود را کنترل کند ممکن است احساس ضعف و ناموفق بودن کنید، اما این به جای رویارویی با احساسات، اغلب تمایل به سرزنش دیگران دارد آنها به افراد موفق حسادت می کنند او فکر می کند خوش شانس است و
شکست را به عوامل خارجی نسبت می دهد اما مسئله واقعی در سایه خودش است من با خود شخص یونگ مقابله نمی کنم به منظور توسعه، اول از همه، این آوردن جنبه های سرکوب شده به آگاهی چون مورد قبول نیست و سایه نادیده زندگی انسان سایه فقط به هدایت ادامه می دهد نقاط ضعف من به همین موارد محدود نمی شود در دوران کودکی یا در زمان های مختلف زندگی برخی از نیروهای قدرتمند که در زمان خود سرکوب شدند برای مثال، جنبه های جامعه ما را نیز شامل می شود خوب است که عصبانیت خود را نشان دهید وقتی یک فرد ملاقات نشده بزرگ می شود کسی که چیزی را در خود نگه می دارد و نمی تواند از خود دفاع کند
در حالی که عصبانیت درست است هنگام استفاده به فرد قدرت و اراده می بخشد این یک احساس پاداش به شیوه ای مشابه است که جنبه خلاقیتش در سنین جوانی سرکوب شد وقتی کودک بالغ می شود، ممکن است در بیان مشکل داشته باشد و این ممکن است باعث ایجاد احساس نارضایتی شود بنابراین یونگ گفت که رویارویی با سایه تنها نیست نه تنها نقاط ضعف آنها بلکه آشکار کردن پتانسیل های سرکوب شده می گوید سایه را می شناسد و یونگ می گوید برای مقابله با آن، به عیب هایی که در دیگران می بینید توجه کنید چون می گوید باید چیزهایی که بیشتر مردم را آزار می دهد
معمولا در درون خود سرکوب می شود بازتابی از جنبه های اگر یکی است خودخواهی برای شما خیلی زیاد است شاید داری عصبانیم میکنی یک خودخواهی سرکوب شده در درون شما اگر شخص دیگری دلسرد شود اگر شما را آزار می دهد، شاید شما را از رویارویی با ترس های خود شما از آنچه مردم در دنیای بیرون می بینند فرار می کنید. بیشتر چیزها در واقع مال خودشان است از طریق بازتاب در دنیای درون بنابراین، فرد خود را درک می کند برای تشخیص واقعی منفی که در دیگران می بیند ارزیابی به گونه ای که انگار در آینه نگاه می کند اما روانشناختی یونگ راه حل هایی برای بازیابی
محدود به روبرو شدن با سایه است از نظر او نیاز واقعی انسان نیست یعنی یافتن معنا در زندگی فردی که نمی تواند معنا پیدا کند دچار اضطراب می شود و فرار از مشکلاتی مانند افسردگی اغلب هنگام جستجو به بیراهه می رود برخی افراد دچار سوء مصرف مواد می شوند برخی مدام به دنبال روابط جدید هستند بعضی ها سعی می کنند راضی باشند شهرت مانند پول و تایید رسانه های اجتماعی است اهداف سطحی را هدف قرار می دهد اما هیچ کدام از اینها نمی تواند پوچی درونی انسان را توضیح دهد.
یونگ واقعا نمی تواند آن را در این مرحله پر کند گفتگو با بومیان پوبلو این کاملا قابل توجه است که بومیان pueblo یک رئیس هر روز صبح خورشید از افق طلوع می کند یک چیز مقدس مانند بلند کردن به گفته آنها این وظیفه آنهاست مهمترین دلیل وجود آنهاست و این چیزی است که به زندگی آنها معنا می بخشد بنابراین افسردگی و اضطراب در جامعه آنها وجود دارد مانند احساس بی نظمی یا بی معنی بودن تقریباً هیچ مشکلی وجود ندارد زیرا هر روز به نظم بزرگ جهان کمک کنید در حالی که مدرن اکثر مردم چنین معنایی دارند یونگ فاقد احساس مدرنیته است بسیاری از مردم دنیا مشکلات روانی دارند
دلیل زندگی آنها به گفته او، کراوات فاقد معنا هستند وضعیت روحی سالم تا خود را بسیار توسعه دهد باید به عنوان بخشی از کل در نظر گرفته شود کل این نظام اعتقادی بزرگ یک است هدف هنر یا خدمت به بشریت است ممکن است ایده آلی باشد که نیاز دارد اما مردم فقط زندگی خود را می کنند در راستای منافع فردی خود احساس پوچی عمیق در آنچه تجربه می کنند زیرا روح انسان اجتناب ناپذیر می شود نه فقط برای نفس خودش برای یک معنای بزرگ زندگی کنید همانطور که یونگ بیان کرد برنامه ریزی شده است در دنیای مدرن، مردم دائما هستند به دنبال چیزی هستم اما واقعاً چه چیزی
بدانید که به دنبال چه هستید [موسیقی] برخی از کشوری به کشور دیگر سفر می کنند تلاش برای یافتن معنا برخی از افراد دائماً وارد روابط جدید می شوند. یا بالا رفتن از نردبان شغلی تلاش اما هیچ یک از این تلاش ها رضایت پایدار را فراهم نمی کند زیرا آنچه آنها نیاز دارند در درون خودشان است یک هدف معنادار کشف بومیان yungun pueblo است همانطور که ایشان با ذکر مثال فرمودند اگر الف انسان مثل این است که هر روز صبح با خورشید از خواب بیدار می شود مسئولیت مقدسی دارد اگر زندگی را کاملاً احساس می کرد پس انسان مدرن چه خواهد کرد؟ مهمترین چیزی که در زندگی تان نیاز دارید این است که
یافتن معنا و هدف برای این شخص است این یک سفر است و برای هر کسی متفاوت است. برخی از هنرها ممکن است معنایی داشته باشند برخی با خدمت به جامعه برخی افراد از یک ایده آل پیروی می کنند می تواند این معنا را کشف کند، اما مهم ترین نقطه وجود خود انسان فقط در صورتی معنا پیدا می کرد که راهی پیدا می کرد آنگاه زندگی واقعاً زندگی می شود ارزشش را دارد ما می توانیم احساس منحصر به فرد در حالی که زندگی پر از پتانسیل زندگی می کنند در چنگال یک نیروی نامرئی گرفتار شده است تصور کنید احساس می کنید که حل نشدنی است وقتی تضاد درونی که ظاهر می شود شما را احاطه کرد،
حالت گیر افتادن زندگی شما را هدایت می کند. به گفته کارل یونگ، دشواری می تواند باعث شود ریشه این درگیری P eternus است، این کهن الگو بر اساس کهن الگوی کودک ابدی است جوانی بی پایان درون یک فرد بی حد و حصر است جستجوی تخیل و آزادی نمادهای butc درصد و تقسیم انرژی مرئی در برابر اجتناب از مسئولیت و زندگی مقاومت کنید ترس از رویارویی با حقیقت داخل نوجوانی در دنیای امروز شامل ادامه وضعیت خود به عنوان یک روش زندگی با افراد زیادی ما با رشد، ارتباط و ترس از قبول مسئولیت به طور فزاینده ای در جامعه رایج می شود همیشه در جستجوی ماجراهای جدید است
گرمای دویدن اما عمیق با کشف پتانسیل زندگی برای برآوردن الزامات برای برقراری تعادل بین به گفته یونگ، آنها با این درونی مشکل دارند راه حل تعارض با نفوس است مقابله و برخورد صحیح با آن ادغام کردن پس فرزند ابدی کیست؟ توس چگونه با علم سالم بمانیم به بالا ما می توانیم از عمق روانی یونگ بیرون بیاییم بر اساس تحلیل آنها فرزند ابدی اثرات کهن الگو در دنیای امروز و در مورد رشد فردی بازتاب ها کهن الگوی puer eternus را بررسی خواهیم کرد فرزند ابدی پنهان در درون فرد نشان دهنده جهت است و این جهت خلاقانه است در حالی که ماه پر از انرژی است
به گفته یونگ، این نیز حاوی یک سایه است. کهن الگو مسئولیت پذیری فرد در قبال زندگی به جای اینکه مدام رویاپردازی کنید و چرا او در دنیایی با پتانسیل زندگی می کند؟ ممکن است فرزند ابدی با بزرگ شدن باشد از تعهدات و محدودیت ها او با اشتیاق سوزان برای کشف جهان از آن دوری می کند. بلکه به چیزی می چسبد از دلبستگی به روابط عمیق و مسیرهایی که نیاز به عزم دارند از ورود این وضعیت در فرد مدرن متفاوت است.
حرفه خود را در اشکال نشان می دهد جابجایی بین تغییرات شروع های دائمی جدید دنبال کردن اما هرگز تا پایان ناتوانی در تعهد در روابط اجتناب یا به طور مداوم دنبال یک رویای بزرگ موقعیت هایی مانند ناتوانی در زندگی در لحظه حال قدرت یونگ می تواند خودش را نشان دهد با درک کهن الگوی درون فرد غلبه او بر تضاد، تشخص اوست گام مهمی در فرآیند است با این حال، برای تکمیل این فرآیند فقط وجود کودک درون را بپذیرید نه تنها با انجام دادن بلکه توسط هدایت انرژی pua امکان پذیر است یکی از بارزترین ویژگی های گوشت این میل به آزادی نامحدود است.
افراد عموماً از قوانین پیروی می کنند و چون به ساختارها بی میل است خود را در هر چارچوبی قرار دهند تناسب با آنها بی روح و خسته کننده است برای آنها زندگی مانند زندگی ابدی به نظر می رسد. پر از احتمالات در انتظار کشف شدن مثل یک میدان است، اما این بی حد و حصر جستجو اغلب با یک نکته عمیق همراه است احساس نارضایتی و از دست دادن تعلق نداشتن هویت می آورد ناتوانی در ایجاد و بهبود مداوم به دنبال آرامش درونی فرد محور آزادی با مسئولیت ساختن هویت به معنای متعادل نمی تواند و همیشه پتانسیل خود را درک می کند کمبود در تحقق یاشار با احساسش در این نقطه است
تفاوت سایه یونگ پوئر ابدیت و آگاهانه با آن برخورد کنید puer بر نیاز به کار تأکید می کند بیشتر افراد در سایه اترنوس زندگی می کنند ترس بزرگ از شکست بنابراین آنها واقعاً عمیقاً حفاری می کنند و درگیر شدن در کارهایی که نیاز به تلاش دارد به جای لذت های کوتاه مدت و موقت در پی موفقیت آنها ممکن است در شروع یک پروژه بیفتند هیجان زده می کند اما به مرحله ای خسته کننده یا دشوار وقتی می رسند به سرعت علاقه خود را از دست می دهند و یک ایده جدید آنها به طور مداوم به این چرخه تمایل دارند در صورت تکرار، تأثیر عمیقی بر زندگی فرد می گذارد
شما نمی توانید هیچ پیشرفتی داشته باشید [موسیقی] توسعه واقعی مستلزم مواجهه با چالش ها و مستلزم مسئولیت پذیری است اما ناشی از رشد و تغییر است تحمل احساس ناراحتی می تواند توسعه و توسعه یکپارچه تر کهن الگوی کودک ابدی می تواند خود را ایجاد کند که سایه آن فقط در درون فرد است نه تنها در دنیا بلکه در روابط آنها نیز خود را از دلبستگی اجتناب می کند ناتوانی در تسلیم کامل به یک رابطه و افرادی که همیشه به دنبال بهتر هستند اغلب تحت تأثیر مه این افراد ممکن است رمانتیک باشند ایجاد پیوند عمیق در روابط در عوض پر از هیجان و اشتیاق
آنها شروع را ترجیح می دهند اما الف مسئولیت و تعهد در رابطه در نقطه ای که لازم است عقب نشینی می کنند و آنها شروع به جستجوی یک رابطه جدید می کنند. این آنها را در یک حلقه برای یک چیز جدید نگه می دارد شادی و هیجانی که عشق به ارمغان می آورد، اما بعد از مدتی میل به فرار از این رابطه عشق و تعهد واقعی مسئولیت و درک کنید که عمق لازم است کهن الگوی کودک ابدی مگر اینکه بتوانند به خرابکاری در روابط خود ادامه می دهند فردی سالم از نظر ادر یونگ فرآیند غلبه بر ترس از دلبستگی برای غلبه بر و یافتن خود در یک رابطه تا به طور کامل وارد شود
این امر به کودک درون نیز نیاز دارد فردی شفابخش و رضایت بخش تر جامعه مدرن را قادر می سازد تا روابط برقرار کند بسیاری از آن‌ها کهن الگوی puer eternus را تغذیه می‌کنند حاوی عناصر لحظه ای امروزی است تغییر روند و رضایت کوتاه مدت موفقیت های بلندمدت به مدت طولانی تجلیل می شوند نیاز به تلاش و انضباط طولانی مدت دارد فرآیندها در پشت سر قرار می گیرند فرد به طور مداوم به رسانه های اجتماعی تحت فشار قرار می گیرد مقایسه با زندگی های دیگر و همیشه به دنبال چیزی بهتر زمانی اتفاق می افتد که فردی شغل یا رابطه ای داشته باشد به طور فزاینده ای به یک شهر وابسته می شود
مشکل می شود زیرا همیشه دیگری وجود دارد گزینه دیگری ماجراجویی ممکن است این است ساختار فرهنگی فرد فرزند ابدی است با تغذیه بیشتر کهن الگو ممکن است روند رشد را به تاخیر بیندازد اما یونگ به دنیای درونی فرد روی آورد از این عوامل خارجی آگاه باشید بر نیاز به رضایت واقعی تاکید می کند گم شدن در گزینه های بی پایان نه با انتخاب آگاهانه مسئولیت انتخاب را بپذیرد ممکن است سایه یونگ پوئر اترنوس باشد راهی برای غلبه بر او دارد انرژی خلاقانه آگاهانه puer می گوید کارگردانی کن اترنوس سرشار از تخیل و اشتیاق خالص است.
اگر ناخودآگاه استفاده شود، انرژی فرد مدام رویا می بیند در جهان و با دنیای واقعی نگه می دارد اما این انرژی پیوند با انضباط را می شکند و وقتی با عزم ترکیب شود، عالی است به موفقیت ها یک هنرمند متحول کننده یا یک قدرت خلاقیت در کارآفرین این تحقق یک اثر هنری است با تعادل ممکن است اگر فرد در درون به جای کشتن کودک ابدی اگر هر دو رویای خود را هدایت کند می تواند درک کند و همچنین زندگی ثبات می تواند در نهایت نفاس را به دست آورد یکی از بزرگترین درس هایی که او آورد آزادی واقعی فرار از مسئولیت است.
نتایج انتخاب های خود را نپذیرند زندگی کردن است کودک ابدی روح کشف را در درون ما به ما می آموزد اهمیت تخیل و اشتیاق اما چگونه از این انرژی استفاده کنیم؟ جهت زندگی مان که از آن استفاده می کنیم این فقط تخیل نیست که این را تعیین می کند گام برداشتن برای ساختن رویاها یونگ را قادر می سازد تا در شرایط واقعی رشد کند همانطور که در فرآیند فردی سازی تاکید شده است یکپارچگی با این حال، این دو جنبه متضاد امکان تعادل وجود دارد بنابراین، فرد هم آزاد و هم ریشه دار است.
می تواند هستی ایجاد کند 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا